ویلای آخر هفته ناتل : مناطق شمالی ایران به دلیل پتانسیل های متنوع گردشگری و مجاورت با کلان شهر تهران، هر ساله میزبان تعداد زیادی از فرهنگ های غیر بومی و گردشگران موقت داخلی است .
توضیحات پروژه
معماران: استودیوی معماری KA (محمد خاوریان)
مساحت: 140 متر مربع
سال: 2018
عکس ها: Deed Studio
سازندگان: AutoDesk ، Chaos Group ، لوازم جانبی ، Adobe ، Adobe Creative Cloud ، Air condition ، Akpai ، شیشه قزوین ، Robert McNeel & Associates
معماران اصلی: محمد خاوریان
مدیر اجرایی: خلیل مقصودی، وحید طهماسبی
مهندس عمران/شرکت: حسین شهاب
مهندس مکانیک: رضا ثامن
مهندس برق: صادق نوروزی
استاد راهنما: محمد خاوریان
گرافیک: حنانه میثاقی
کارفرما : علی جوکاریان
شهر: ناتل
کشور: ایران
این شهرها در تعطیلات آخر هفته تنوع اجتماعی متفاوتی را تجربه می کنند و تعداد زیادی از خانه های ویلایی که برای این منظور ساخته شده اند با معماری بومی همخوانی ندارند و به رقیبی برای الگوهای بومی تبدیل می شوند. در بافت این مناطق، پیشینه و هویت مشخصی وجود ندارد و ترجیحات مهاجر تأثیر زیادی در شکل گیری آنها داشته است.
کارفرمای این پروژه در سنین جوانی از منطقه ای با فرهنگ درونگرا و سنتی به تهران مهاجرت کرده بود و گرایش سنتی داشت. او دو قطعه زمین مجاور در روستا خرید و تصمیم گرفت این دو را با هم ترکیب کند و یک ویلا در مرکز بسازد.
پیشینه ذهنی درونگرای مددجو در تقابل با بافت برونگرای مناطق شمالی کشور چالش اصلی بود.
ترکیب این دو مفهوم متناقض را ایجاد کرد. ما می خواستیم ویلا خود را به عنوان نماینده الگوی اقلیمی و اجتماعی بافت برونگرا خود نشان دهد و همزمان با نیازهای ساکنان درونگرای سنتی خود مطابقت داشته باشد.
بنابراین، این تضاد به موضوع اصلی طراحی ما تبدیل شد. علاوه بر این، ما با وضعیت مالی ضعیف مشتری به عنوان یکی دیگر از چالشهای اساسی مواجه بودیم. با کنار هم قرار دادن این لایه ها، فرآیند تصمیم گیری آغاز شد و در نهایت تصمیم گرفتیم الگویی را برای این خانواده ارائه کنیم که در عین حال ویژگی های درون گرا و برون گرا را به نمایش بگذارد و کاملا از ویلاهای همسایه اش جدا شده باشد.
بر اساس این الگو و بودجه کم مشتری، پیشنهاد دادیم که ویلا در یکی از دو قطعه زمین ساخته شود و در صورت وجود محدودیت مالی، دیگری فروخته شود.
در نهایت استراتژی پروژه ایجاد یک ویلای نسبتا بسته و محدود بصری در یک زمین و تبدیل قطعه دیگر به باغی بود که بخشی از پروژه را به مرکز آن (امتداد ویلا) هدایت میکرد و ایجاد میکرد. فضای نیمه باز برای فعالیت در فضای باز محصور از دید همسایه تا حیاط بدون استفاده از دیوارهای بلند بنا به درخواست مشتری. در این پروژه سعی کردیم الگویی را هم بر اساس سبک زندگی مشتری و هم بر اساس بودجه محدود ایجاد کنیم.
فرصتهای روستایی محلی: محدودیتهای اصلی که در طول این پروژه با آن مواجه بودیم کمبود کارگران ساختمانی حرفهای بومی بود. ارزان ترین و کارآمدترین مصالح سیمان و بتن بود که کارگران محلی با آن آشنایی کامل داشتند.
ما مورفولوژی فضایی را در نظر گرفتیم که با استفاده از یک دیوار بنایی ساده به عنوان یک عنصر ارزان و مقرون به صرفه برای شکل دهی همزمان حجم بیرونی و فضاهای داخلی، هزینه اضافی زیادی را بر پروژه تحمیل نمی کند.