ویلای آرام در بافت روستای قره خاچ در ارتفاعات جنوبی ماکو – شهری در شمال غربی ایران در نزدیکی مرز ترکیه که به دلیل مجاورت با مرزها و حضور اقلیتهای مهاجر از دیرباز با ارزشهای مدرن آشنا بوده است. ضمن اینکه آب و هوای این منطقه با فلات ایران متفاوت است، پر آب و دارای مراتع سرسبز است.
ویلا آرام / آتلیه مکعب سفید
معماران: آتلیه مکعب سفید
مساحت: 170 متر مربع
سال: 2021
عکس ها: محمدحسن اتفاق
معماران اصلی: رضا اسدزاده، شبنم خلیل پور
همکاران: محمد اسدزاده، کامران محمدنژاد، هنگامه رضایی، ثمین بابازاده، مهدی نیکخواه
معماران: آتلیه مکعب سفید
شهر: ماکو
کشور: ایران
مواد و جغرافیا همه جا هست. اینکه بگوییم ارزش معماری در جغرافیایی است که در آن قرار دارد، یا اینکه بگوییم بر پایه فولاد، بتن و عناصر دیگر است، موضوعی پیش پا افتاده است. معماری مبتنی بر شگفتی و رمز و راز است. و داستان تلاش و مبارزه با ناممکن هاست. در داخل خانه، تسلط منظر منجر به ارتباط گسترده و متوالی برای نفوذ طبیعت اطراف، نور، صدا و هوا می شود. این ساختمان به آغوشی باز برای کل دنیای اطراف تبدیل می شود…
یکی از مهمترین مسائل در معماری، مواجهه با بافت است. از یک منظر، توپوگرافی، جهتگیری، نماها، دسترسیها و هر آنچه در قالب دادههای بیرونی بر معماری تأثیر میگذارد و توضیح اینکه یک ساختمان پاسخی به بافت آن است، تعریف آن مکان است و نه تعریف یک معماری. کار حالتی که در آن معماری واکنشی به محیط و پاسخی به زمینه ای است که در آن قرار می گیرد. معماری ویلای آرام در ساختار داخلی خود در قالب یک دستور زبان خاص، تکرارپذیر و مستقل دریافت شده است.
این جمله بیانگر تعامل بین فرم معماری و محیط است. رابطه ای که جدای از فرم معماری، به دنبال نوعی معامله میان این دو است. حجمی ساده که به طور همزمان سیالیت بین فضای نشیمن و باغ موجود را افزایش می دهد. ویلای آرام با اکوسیستم طبیعی اطراف خود سازگار شده است تا امکان زندگی روزمره ساکنانش در طبیعت را فراهم کند و کمترین تأثیر را بر باغ و چشم انداز داشته باشد.
در این خانه، فرم معماری در ترکیبی رادیکال به زمین پیوند خورده است که در آن به منظره تبدیل شده است. فرمی با هندسه و تقسیم بندی یک شبکه خالص مدولار خود را در بافت بکر و کاملا طبیعی روستا و باغ قرار داده است. این یک مکعب بسته در هنگام لمس زمین است و با یک پایه مستقل، بسته و ضخیم به زمین کوبیده می شود.
دهانه ها به عنوان ابزاری برای اتصال بین داخل و خارج استفاده می شوند. هنگامی که درهای کشویی شیشه ای در لبه های فضاهای نیمه باز باز می شوند، مرزهای بین داخل و خارج، خانه و طبیعت به طور کامل ناپدید می شوند. بنابراین خانه و منظره متحد می شوند. جریان نسیم را در وسط فضا احساس می کنیم. این خانه به ساکنانش این امکان را می دهد که هم زمان روستایی و دورافتاده در جهان بزرگتر و شهری باشند.
مانند یک شاهد آرام، محدودیت های معماری مینیمالیستی را تحمیل نمی کند. در عوض با هندسه، گسترش و تغییر سطوح درونی و بیرونی خود، فضاها و سطوحی را ایجاد کرده است که لذت و کشف را برای ساکنان خود فراهم می کند. جزئیات و مواد به عمد ساکت شده اند تا داستان ظریف محیط طبیعی بیشتر پیش زمینه زندگی روزمره باشد تا پس زمینه.
سیستم سازه اسکلت بتنی و سیستم مکانیکی اتاق مکانیکی محسوب می شود. مواد مورد استفاده در این پروژه بیشتر بازالت بوده که حاصل گدازه های آتشفشانی کوه های آرارات و استخراج از منشورهای بازالتی است. سنگی بسیار ارزان و موجود در ابعاد و ضخامت های مختلف که ساختمان را بیشتر به بافت خود متصل می کند و جذابیت بصری پروژه را دو چندان می کند.