طراحی ساختمان اداری سرو : بی نظمی / نظم – پراکنده / مرتب – سازماندهی نشده / سازماندهی شده – ندیدن / دیدن – نادیده / دیده شده – سایه / نور – بسته / باز – پوسته / فضا. این مفاهیم متضاد در چالش های طراحی که پروژه ساختمان اداری سرو با آن مواجه بود، محور بود. در ابتدا در خرداد سال ۱۳۹۶ برای تایید نما به تیم طراحی ارجاع شد، این ساختمان مشکلات معماری منحصر به فردی را ایجاد کرد. این یک سازه نیمه ساخته شده با پوشش ۱۰۰٪ پلات بود که پتانسیل نور طبیعی و تهویه را فقط به یک طرف – نمای جنوبی – محدود می کرد. این محدودیت به شدت بر رویکرد تیم طراحی تأثیر گذاشت، زیرا آنها به دنبال متعادل کردن الزامات عملکردی با ملاحظات زیبایی شناختی و فضایی بودند.
Sarv Office Building / Tamouz Architecture & Construction Group
معماران: گروه معماری و ساختمان تموز
معماران مسئول: هومن تهمتن زاده، مرجان بنایی، حسین، صلواتی خوش قلب
موقعیت: ایران، تهران
مساحت: ۴۴۲۰ متر مربع
سال: ۱۳۹۷
عکاس: محمد حسن اتفاق
تیم طراحی: بابک عبدالغفاری
مشاوران سازه: الکام ویستا
توضیحات طراحی ساختمان اداری سرو
با توجه به شکل اولیه ساختمان، مشخص شد که نما به عمق بیشتری نیاز دارد. یک سطح ساده و صاف کافی نیست. در عوض، نما باید از یک “پوسته” محافظ صرف به یک فضای میانی تبدیل می شد که نه تنها ساختمان را قاب می کرد بلکه به طور فعال با محیط اطراف آن درگیر بود. ضلع جنوبی چالش پیچیدهای را ارائه میکرد: باید نیمه باز باشد تا نور طبیعی به اعماق فضای داخلی نفوذ کند و در عین حال فضا را از نور شدید و مستقیم خورشید محافظت کند. علاوه بر این، باید تعادلی بین باز بودن و حفظ حریم خصوصی برقرار میکرد – به اندازه کافی شفاف برای اتصال ساختمان با دنیای بیرون، در عین حال به اندازه کافی بسته برای ایجاد حس محصور شدن و امنیت. این دوگانگی کلیدی بود: فضایی که میتوانست بیرون را «دیده» کند اما از درون «نادیده» میماند و تعاملی پویا بین درون و بیرون ایجاد میکرد.
برای رسیدن به این هدف، مرز بین ساختمان و شهر توسط دو لایه مجزا مشخص شد. اولی، نزدیکتر به فضای داخلی، شامل پنجرههای بزرگ و شفافی بود که به نور طبیعی اجازه میداد فضا را فرا بگیرد و دید و باز بودن را افزایش میداد. دومین لایه خارجی نیمه شفاف بود که از نرده های چوبی و گلدان های فولادی تشکیل شده بود و یک صفحه تراوا را تشکیل می داد. این لایه بیرونی به عنوان یک فیلتر عمل می کند و نور و جریان هوا را تنظیم می کند و در عین حال حس حریم خصوصی را برای سرنشینان ایجاد می کند. فضای بین این دو لایه به یک منطقه فعال تبدیل شد – تا حدی باز، که هم اهداف عملکردی و هم زیبایی شناختی را ارائه می دهد و انتقال بین ساختمان و محیط شهری آن را نرم می کند.
سازماندهی دقیق نما و پشت بام به طراحی داخلی ساختمان نیز کشیده شد. چیدمان مناطق خدماتی، مناطق مشترک و سیستم های مکانیکی و الکتریکی از همان اصول لایه بندی، باز بودن و تعامل کنترل شده با محیط پیروی می کرد. هر عنصر عمداً یکپارچه شده بود تا یک کل منسجم ایجاد کند – یک پاسخ معماری که تضادها را متعادل می کرد و نیروهای متضاد را در یک طرح واحد آشتی می داد.
این زبان طراحی به پشت بام گسترش یافت و مفهوم شفافیت لایه ای و نیمه شفاف را ادامه داد. پشت بام صرفاً یک فضای کاربردی نبود، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از تعامل ساختمان با شهر بود و در عین حال که درجه ای از انزوا را حفظ می کرد، مناظر، نور و هوا را ارائه می داد.